یـــــــــــــادتـــــــــــه....
اولین روز بارانی را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم ، چتر نداشتیم ، خندیدیم ، دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم !
دومین روز بارانی چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی ، چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم ؛ سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود !
و سومین روز چطور ؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری ، چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد !
و چند روز پیش را چطور ؟
به خاطر داری که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم !
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو …
نظرات شما عزیزان: